بند را آب داد
زمینه پیدایش
بند در ضرب المثل فوق، مانع و حایلی از چوب و سنگ است که به طور موقت در فصول کشت و آبیاری بر روی رودخانهها و نهرها میبندند و آب مورد نیاز را با نظارت سازمانهای دولتی، آبیاری و به سوی مزارع و کشتزارها جاری میسازند. این بندهای موقت، در مسیر رودخانه بسته میشود تا مقدار معینی از آب را به داخل کانال هدایت کند. بندها از چند قطعه چوب ضخیم و مقاوم تشکیل شده است که به شکل مخروط در داخل رودخانه قرار میدهند و درون مخروط را از سنگهای بزرگ پر میکنند تا فشار آب نتواند آن را تکان دهد. کشاورزان باید احتیاط کنند تا بندها (سدها) فشار آب را تحمل کنند. اگر در اصولِ بند بستن دقت نشود، کمترین اشتباه و بیاحتیاطی موجب میشود که بند را آب ببرد و مزارع، بر اثر بیآبی لطمه ببینند. اصطلاحاً میگفتند: «بند را آب داد. بند را خوب نبستند. آب به مزارع نرسید و زراعت خشک شد».(1)پیامها
در موارد بیاحتیاطی و فاش کردن اسرار نگفتنی به کار میرود.ضرب المثل های هم مضمون
ـ اسرارت را به آدم لال هم نگو.(2)ـ اگر سَر بایدت، سِر را نگه دار.(3) (ناصرخسرو)
ـ دل نباشد سفره، تا بازش کنی پیش همه.(4)
ـ مشورت با هزار کس کن و راز خود با یکی مگوی.(5)
ـ حرف از سی و دو دندان که بیرون رفت، همه جا پر است.(6)
ـ حرف، پَر دارد.(7)
ـ حرفی که از دهان درآید، گرد جهان برآید.(8)
ـ اُستای پنبهزن، پنبهات را بزن، هر چه دیدی دم نزن!(10)
ـ سر بده، سرّ مده.(11)
ـ باش چون پرده، رازدار کسان.(12)
اشعار هم مضمون
با کس مگوی راز دل خود، گمان مدار * کز صد هزار دوست، یکی محرم اوفتد (13) (صائب تبریزی)خامُشی بهْ که ضمیر دل خویش * به کسی گفتن و گفتن که مگوی(14) (سعدی)
لب مگشا گرچه در او نوشهاست * کز پس دیوار بسی گوشهاست(15) (نظامی)
به دوست، گرچه عزیز است، راز دل مگشای * که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز(16) (سعدی)
سخن، تا نگویند، پنهان بُوَد * چو گفتند هر جا فراوان بود(17) (فردوسی)
مَنه در میان راز با هر کسی * که جاسوس هم کاسه دیدم بسی(18) (سعدی)
چنان گو راز خود با بهترین دوست * که پنداری که دشمنتر کسی اوست(19) (نظامی)
ریشه های قرآنی حدیثی
امام صادق(علیه السلام): «سِرُّکَ مِنْ دَمِکَ فَلا یَجْرِیَنَّ مِنْ غَیْرِ اَوْداجِکَ؛ راز تو، خون توست پس نباید در رگهای دیگری جریان یابد.»(20)
امام صادق(علیه السلام): «صَدْرُکَ اَوْسَعُ لِسِرِّکَ؛ سینه تو برای [نگهداری] راز تو وسیعتر است.»(21)
امام علی(علیه السلام): «اَیُّما حَدیثٍ جاوَزَ الْاَثْنِیْنِ فَقَدْ فَشا؛ هر سخنی که از دو نفر بگذرد، آشکار خواهد شد.»(22)
امام صادق(علیه السلام): «لا تُطْلِعْ صَدیقَکَ مِنْ سِرِّکَ اِلاّ عَلَی ما لَوِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُکَ لَمْ یَضُرّْکَ فَإنَّ الصَّدیقَ قَدْ یَکُونُ عَدُّوکَ یَوْماً ما؛ دوست خود را از رازت باخبر نکن؛ مگر بر رازی که اگر دشمنت هم بداند به تو زیانی نرساند؛ زیرا گاهی دوست نیز دشمن گردد.»(23)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله): «اِفْشاؤِکَ سِرَّ اَخیکَ خِیانَةٌ فَاجْتَنِبْ ذلِکَ؛ آشکار کردن راز برادرت، خیانت است، پس از این کار بپرهیز.»(24)
لغات
اوفتد: افتد.مَنِه: مگذار، نگذار.
پی نوشت ها :
1. مهدی پرتوی اکلی، ریشههای تاریخی امثال و حکم، ج 1، صص 215 و 216.
2. ابراهیم شکورزاده بلوری، دوازده هزار مثل فارسی، ص 120.
3. امثال و حکم دهخدا، ج 1، ص 217.
4. فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی، ص 509.
5. امثال و حکم دهخدا، ج 4، ص 1715.
6. دوازده هزار مثل فارسی، ص 412.
7. همان، ص 413.
8. همان، ص 415.
9. دوازده هزار مثل فارسی، ص 120.
10. همان، ص 629.
11. همان، ص 200.
12. فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی، ص 1043.
13. امثال و حکم دهخدا، ج 2، ص 712.
14. همان، ج 3، ص 1363.
15. همان، ج 1، ص 407.
16. همان، ج 2، ص 952.
17. همان، ج 4، ص 1752.
18. امثال و حکم دهخدا، ج 2، ص 620.
19. مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 71.
20. همان.
21. مشکات الانوار، ص 557.
22. بحارالانوار، ج 75، ص 71.
23. جامع الاحادیث، ج 20، ص 554.
مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}